قلاده در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
فرهنگ معین
گردن بند، زنجیری که بر گردن حیوانات یا مجرمین می بندند، واحدی برای شمارش گربه س انان. [خوانش: (قَ دَ یا دِ) [ع. قلاده] (اِ.)]
فرهنگ عمید
گردنبند و گلوبند سگ و برخی جانوران دیگر،
واحد شمارش برخی جانوران: دو قلاده یوزپلنگ،
حل جدول
مَرس
مَرَس
مرس
مترادف و متضاد زبان فارسی
طوق، گردنبند، یوغ، تا، عدد
فرهنگ فارسی هوشیار
قلاده ک در فارسی: گردنبند (اسم) آنچه بگردن آویزند گردن بند گلو بند جمع: قلائد (قالاید) : و از آن عقدی ترتیب افتاد که قلاده جید دولت نظام الملکی. . . تواند بود. گردنبند
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.