معنی قضة در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

قضه.[ق ِ ض َ] (ع اِ) گیاهی است. (منتهی الارب). گیاهی از حمض که در زمین هموار روید. و تاء آن عوض از یاء محذوف است. ج، قِضی ̍، قِضات. (اقرب الموارد) (معجم البلدان). || زمین شیب دار شن زاری که در کنارآن زمین مرتفعی باشد. (معجم البلدان). || (اِخ) گردنه ای است در یمامه نزدیک کوه عارض که میان آن و یمامه و صمر آبی است از بنی اسد که سه روز با قضه فاصله دارد. و شاعرانی در اشعار خود از آن یاد کرده اند. در قضه وقعه ٔ بزرگی میان بکر و تغلب به وقوع پیوسته و کلیب به قتل رسیده، و اعراب جاهلیت آن را حرب بسوس خوانند. (معجم البلدان). رجوع به قَضّه شود.

قضه. [ق َض ْ ض َ] (ع اِ) آنچه شکسته و ریزه گردد از سنگریزه. || بقیه ٔ هر چیزی. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). || گروهه ٔ خردرشته. (منتهی الارب). الکبه الصغیره من الغزل. (اقرب الموارد). || پشته ٔ خرد. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). || یکی قِضاض. رجوع به قِضاض شود. || لغتی در قِضّه. (اقرب الموارد). رجوع به قِضّه شود.

قضه. [ق ِض ْ ض َ] (ع اِمص) دوشیزگی. || دوشیزگی ربایی. اسم است اقتضاض را. (منتهی الارب). || (اِ) زمین سنگ ریزه ناک، یا زمین پست که خاکش همه ریگ باشد و در جانبی یا گرداگردش زمین درشت بلند باشد. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). || گونه ٔ هر چیزی. (منتهی الارب). جنس. (اقرب الموارد). || سنگریزه ٔ خرد. و در تمام این معانی به فتح قاف نیز آمده است. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).

قضه. [ق ِض ْ ض َ] (اِخ) موضعی است که در آنجا میان بکر و تغلب جنگ واقع شد. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). موضعی است معروف که در آن وقعه ای میان بکر و تغلب اتفاق افتاد و یوم قضه خوانده شده. (معجم البلدان).

قضه. [ق ُ ض َ] (ع اِ) عیب. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به قُضّه شود.

قضه. [ق ُض ْ ض َ] (ع اِ) عیب. و به تخفیف ضاد نیز آمده است. (اقرب الموارد) (منتهی الارب).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر