معنی قضام در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
قضام. [ق َ] (ع اِ) چیزی که به کرانه ٔ دندان گزند و خورند. قضیم. گویند: ماذقت قضیماً و ماذقت قضاماً. (منتهی الارب).
قضام. [ق ُض ْ ضا] (ع اِ) نوعی از شوره گیاه، یا آن طحما است. || خرمابن دراز که بارش خشک گردد. (منتهی الارب).
فرهنگ فارسی هوشیار
دندنگیر شوره گیاه، خرمابن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.