قصیل در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
قصیل. [ق َ] (ع اِ) آنچه سبز بریده شود از کشت. (منتهی الارب). علف جو که سبز بریده شود برای چارپایان، و آن را قصیل نامند زیرا که از سستی به زودی بریده و قطع میشود، و فقیهان زرع را قبل از ادراک قصیل نامند به طور مجاز. (اقرب الموارد از المعرب). عوام، در قم و اطراف آن را خصیل گویند. || جماعت و گروه. (منتهی الارب).
هرآنچه از کشت مانند بوته جو که سبز آن درو شود برای خوراک چهارپایان، جماعت، گروه. [خوانش: (قَ) [ع.] (اِ.)]
بوتۀ جو نارس که درو کنند و به چهارپایان دهند،
آنچه از کشت سبز بریده میشود،
خوید: جوسبزی که برای خوراک ستوران بریده می شود، گروه اسم) آنچه سبز بریده شود از کشت خوید، بوته جو نارس که خوراک چارپایان است، جماعت گروه.