معنی قصوب در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
قصوب. [ق َ] (ع ص) گوسپند که پشم وی بُرند. (منتهی الارب). من الغنم، التی تجزها. (اقرب الموارد).
قصوب. [ق ُ] (ع مص) قَصْب. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به قَصْب شود.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.