معنی قربت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

قربت. [ق ُ ب َ] (ع اِمص) قربه. رجوع به قربه شود.

فرهنگ معین

(قُ بَ) [ع. قربه] (اِ.) خویشی، نزدیکی.

فرهنگ عمید

نزدیکی،
نزدیکی در مکان و منزلت،
آنچه موجب تقرب به خدا گردد از طاعت، عبادت، و کارهای نیکو،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

نزدیکی

مترادف و متضاد زبان فارسی

تقرب، خویشاوندی، نزدیکی

فرهنگ فارسی هوشیار

در مکان و منزلت نزدیک بودن

فرهنگ فارسی آزاد

قُرْبَت-قُرُبَت، آنچه موجب نزدیکی بحق گردد از عبادات و طاعات و خدمات (جمع: قُرُبات-قُرَب)، قرابت- قرب و نزدیکی،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر