معنی قربانگاه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
قربانگاه. [ق ُ] (اِ مرکب) جای قربان کردن حیوانات:
برنداردکس شهیدان را ز قربانگاه عشق
کشته را سیلاب خون اینجا ز میدان میبرد.
کلیم (از آنندراج).
فرهنگ عمید
جای قربان کردن،
مترادف و متضاد زبان فارسی
بسملگاه، سلاخخانه، قصابخانه، مسلخ
فرهنگ فارسی هوشیار
جای قربانی کردن حیوانات
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.