معنی قدری در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

قدری. [ق َ دَ ری ی] (ص نسبی) نسبت است به قدر. مقابل جبری. رجوع به قدریه شود.

قدری. [ق َ] (اِخ) یحیی بک. از نویسندگان و مترجمان است. وی کتاب حقوق الدول حسین فهمی عثمانی را به زبان عربی برگردانده و در بیروت به سال 1884 م. به چاپ رسیده است. اصل این کتاب به ترکی است و در آستانه به سال 1300 هَ. ق. چاپ شده است.

فرهنگ معین

(قَ) [ع - فا.] (ق مر.) مقداری، اندکی.

(قَ دَ) [ع.] (ص نسب.) منسوب به قدر (معتقد به تقدیر و سرنوشت از پیش تعیین شده). مق جبری.

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

اندکی، کمی

مترادف و متضاد زبان فارسی

اندکی، کمی، مقداری،
(متضاد) خیلی

فرهنگ فارسی هوشیار

کمی اندکی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر