معنی قتق در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
قتق. [ق َ ت ِ] (ترکی، اِ) قاتق. (ناظم الاطباء). ماست و کشک. (آنندراج). || ترشی که در آش کنند و نانخورش سازند. (آنندراج). رجوع به قاتق شود.
فرهنگ معین
ماست و کشک، ترشی ای که در آش کنند و نانخورش سازند. [خوانش: (قَ تِ) [تر.] (اِ.) = قاتق: ]
فرهنگ فارسی هوشیار
ترکی ترشی چاشنی، نانخورش، ماست (اسم) ماست و کشک، ترشیی که در آش کنند و نانخورش سازند.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.