معنی قبرکن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

قبرکن. [ق َ ک َ] (نف مرکب) گورکن. حفار. کسی که حفر گور میکند. (ناظم الاطباء). آنکه قبر کند. (آنندراج). لاحد.

فرهنگ عمید

کسی که برای مردگان قبر می‌کند، کنندۀ قبر، گورکن،

حل جدول

نباش

مترادف و متضاد زبان فارسی

حفار، گورکن، لاحد

فرهنگ فارسی هوشیار

گورکن، کننده قبر

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر