معنی قبح در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

قبح. [ق ُ / ق َ] (ع اِمص) زشتی. ضد حسن. (منتهی الارب).

فرهنگ معین

(قُ) [ع.] (اِمص.) زشتی، زشت بودن.

فرهنگ عمید

زشتی،

حل جدول

زشتی و بدی

زشتی، بدی

مترادف و متضاد زبان فارسی

بدی، زشتی، شناعت، قباحت،
(متضاد) حسن

فرهنگ فارسی هوشیار

زشت شدن

فرهنگ فارسی آزاد

قُبْح، زشتی (چه در عمل چه در بیان چه در حالت و نیّت و چه در صورت و قامت)،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر