معنی قاچاق شدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

قاچاق شدن. [ش ُ دَ] (مص مرکب) از قاچاق ترکی + شدن فارسی. در تداول کالائی بدون پروانه ٔ قانونی به کشوری وارد شدن و یا ورود شخصی بدون گذرنامه به کشوری. || قاچاق شدن کارمند دولت، غیبت کردن وی هنگام سرویس اداری. گریختن از خدمتی قانونی. قاچاق شدن سرباز؛ از خدمت نظام گریختن.

فرهنگ معین

(شُ دَ) [تر - فا.] (مص ل.) جیم شدن، در رفتن.

فرهنگ فارسی هوشیار

در رفتن (مصدر) در رفتن (از سر خدمت و کار) غیبت کردن (در ساعت کار) : این برادر کلا ء است باشورا هم مدرسه است امروز گویا قاچاق شده و مادرش خبر ندارد، وارد شدن متاعی بدون پروانه قانونی بکشور.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر