معنی قاپ در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
قاپ. (ترکی، اِ) قاب. استخوان اشتالنگ که برای قمار بکار برند. رجوع به قاب شود.
(اِ.) = قاب: استخوانی کوچک در پاچه گوسفند که با آن نوعی قمار کنند.، ~ ~کسی را دزدیدن آن کس را فریفتن.
استخوان کوچک و چهارگوش مفاصل گوسفند، قوزک پا
ترکی بنگرید به قاب ترکی ترکی از پارسی کپیدن در خون جگر بسی تپیدم تا بوسه ای از لبش کپیدم (عنصری)