معنی قاضی علی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

قاضی علی. [ع َ] (اِخ) یکی از بزرگان و امیران عهد سلطان حسین بن سلطان اویس است. (حبیب السیر چ قدیم جزء اول از ج 3 ص 82 و 83 و 84).

قاضی علی. [ع َ] (اِخ) ابن اسماعیل. رجوع به قاضی سخاوی شود.

قاضی علی. [ع َ] (اِخ) ابن حسین، مکنی به ابوالفرج اصفهانی. رجوع به ابوالفرج علی بن حسین شود.

قاضی علی. [ع َ] (اِخ) ابن زید. رجوع به قاضی بیهقی علی شود.

قاضی علی. [ع َ] (اِخ) ابن عبدالعزیز. رجوع به قاضی جرجانی شود.

قاضی علی. [ع َ] (اِخ) ابن عثمان. رجوع به قاضی ماردینی شود.

قاضی علی. [ع َ] (اِخ) ابن محسن. رجوع به قاضی تنوخی شود.

قاضی علی. [ع َ] (اِخ) ابن محمد. رجوع به قاضی تنوخی شود.

قاضی علی. [ع َ] (اِخ) زین الدین. رجوع به قاضی زین الدین علی شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری