معنی قاضی تنوخی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

قاضی تنوخی. [ت َ] (اِخ) علی بن مُحَسَّن، مکنی به ابوالقاسم. قاضی ادیب، فاضل ظریف، شاعر ماهر، از شاگردان سید مرتضی بودو اشعار بسیار و نوادر بیشمار حفظ داشت. وی با ابوالعلاء معری مصاحبت داشته و مطالب بسیاری از وی فرا گرفته و به توسط او با خطیب تبریزی هم رشته ٔ یگانگی استوار داشته است. به عقیده ٔ اکثر وی شیعه ٔ امامی و به زعم بعضی معتزلی بوده و موافق نقل معتمد؛ علامه ٔ حلی هم در آخر اجازت بنی زهره وی را از جمله ٔ علمای عامه و مشایخ شیخ طوسی شمرده و ظاهر خطیب بغدادی نیز همین قول را تأیید مینماید چنانکه گوید وی از جمعی کثیر از محدثان عامه روایت کرده و من هم (خطیب بغدادی) از وی استماع کرده و نوشتم و در نواحی بسیاری از مدائن و کرمانشاه و زنگان و جز آنجاها قضاوت نموده و ازسن جوانی تا آخر عمر نزد حکام مقبول الشهاده و در شهادت خود بسیار محتاط و راست گفتار بوده است. وی در اول یا دوم محرم سال 447 هَ. ق. در 77 یا 82 سالگی درگذشت و خطیب بغدادی بر جنازه اش نماز خواند. (ابن خلکان ج 2 ص 18) (قاموس الاعلام ج 3 ص 1675) (تاریخ بغداد ج 12 ص 115) (مجالس المؤمنین ص 112) (ریحانه الادب ج 1 ص 224). مؤلف حبیب السیر آرد: علی ابومحسن یا ابوعلی محسن بن علی تنوخی از دانشمندان عهد مقتدی عباسی و مؤلف کتاب الفرج بعد الشده است. وی در ماه محرم سال 484هَ. ق. وفات یافت. (حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 315).

قاضی تنوخی. [ت َ] (اِخ) علی بن محمدبن داودبن ابراهیم انطاکی المولد بغدادی المنشاء و المسکن بصری المدفن معتزلی الاصول حنفی الفروع، مکنی به ابوالقاسم. از اعیان علماء و فضلاء و مشاهیر ادباء و شعراء است که در نحو و لغت و نجوم و هیأت و هندسه و فرائض و عروض و علوم ادبی و فنون شعری و فقه ابوحنیفه واصول معتزله وحید عصر خود بوده بلکه در شمار اذکیای عالم شمرده می شده است. وی چند سال قاضی بصره و برخی از شهرهای دیگر از طرف خلفای وقت بوده و از این رو به قاضی تنوخی معروف و در نزد سیف الدولهبن حمدان و وزیر روشن ضمیر مهلبی بسیار معزز و محترم و صحبتش در نزد ایشان مغتنم می بود و علاوه بر مراتب علمی بسیار فصیح اللسان و شیرین بیان و سخنور و مجلس آرا بوده و به همین جهت نزد اکابر عراق به ریحانه الندماء و تاریخ الظرفاء شهرت داشته و دیوان شعری هم دارد. از اوست:
رضاک شباب لایلیه مشوب
و سخطک داء لیس منه طبیب
کانک من کل النفوس مرکب
فانت الی کل النفوس حبیب.
#
تخیر اذا ما کنت فی الامر مرسلا
فمبلغ آراء الرجال عقولها
و رو و فکر فی الکتاب فانما
باطراف اقلام الرجال عفولها.
و از ابومحمد حسن بن عسکر صوفی واسطی نقل است که بر روی سکوئی در باب ابرز بغداد برای تفرج نشسته بودم پس سه تن از زنان نیز آمده و پهلوی من نشستند آنگاه این شعر تنوخی را خواندم:
و راح من الشمس مخلوقه
بدت لک فی قدح من نهار
هواء و لکنه جامد
و ماء و لکنه غیر جار
کان المدیر لها بالیمین
اذا مال للسقی او بالیسار
تدرع ثوباً من الیاسمین
له فرد کم من الجلنار.
یکی از ایشان گفت بقیه ٔ این شعر را میدانی ؟ گفتم نه گفت اگر کسی بگوید صله اش چه میدهی گفتم چیزی ندارم لکن دهانش را میبوسم پس آن زن اشعار را خواند و شعرهای دیگر دنباله ٔ آنها را اضافه کرد. من آن ابیات را از آن زن گرفته و حفظ کردم و سپس به شوخی گفتم کی عمل بوعده خواهد شد؟ از کتابهای اوست: 1- کتاب العروض. 2- کتاب علم القوافی. وی روز سه شنبه هفتم ربیع الاول سال 342 هَ. ق. یا 343 هَ. ق. در 64 سالگی در بصره وفات یافت و وزیر اعظم ابومحمد مهلبی بروی نماز خواند و 50هزار درهم دیون او را برای قدردانی از علم و عالم ادانمود. (ابن خلکان ج 14 ص 162) (قاموس الاعلام ج 3 ص 1675) (فوائد البهیه) (لغات تاریخیه و جغرافیه ج 5 ص 245) (ریحانه الادب ج 1 ص 225).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر