معنی قاصی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

قاصی. (ع ص) قاص. دور. دورشونده. (ناظم الاطباء). بنهایت رسنده. (غیاث). مقابل دانی به معنی نزدیک:
خجسته مجلس او را سران اهل سخن
سزد که مدح سرایند قاصی و دانی.
سوزنی.
خاص و عام از قاصی و دانی هواخواه تواند
عمرو و زید و جعفر و صالح، یزید و بایزید.
سوزنی.

فرهنگ معین

[ع.] (اِفا.) دورشونده، به نهایت رسنده.

فرهنگ عمید

دور: خجسته مجلس او را سران اهل سخن / سزد که مدح سرایند قاصی و دانی (سوزنی: لغت‌نامه: قاصی)،

فرهنگ فارسی هوشیار

دور شونده، بنهایت رسنده

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر