معنی قاشب در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

قاشب. [ش ِ] (ع ص) درزی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). خیاط. || مردضعیف النفس. (ناظم الاطباء). سست نفس. (منتهی الارب).

فرهنگ فارسی هوشیار

آکجوی

فرهنگ فارسی آزاد

قاشِب، عیبگو از مردم- بدگوی مردم- ضعیف النفس،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر