معنی قاسم آباد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) قصبه ای است در شمال غرب مشهد، در کنار خرابه های طوس، در ایالت خراسان و در سرچشمه نهر «کشف رود» از توابع «هری رود» و مرکز پرورش بهترین شترهای ایران است. (قاموس الاعلام ترکی).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان خنامان شهرستان رفسنجان. در 55000گزی خاور رفسنجان و 5000گزی جنوب شوسه ٔ رفسنجان به کرمان. سکنه ٔ آن 27 تن. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان شاندیز بخش طرقبه ٔ شهرستان مشهد. در 6هزارگزی شمال خاوری طرقبه، سر راه شوسه ٔ قدیمی مشهد به قوچان. در دامنه واقع و هوای آن معتدل است. 128 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات و بن شن و تریاک و میوه جات و شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان لب کویر بخش بجستان شهرستان گناباد. در 26هزارگزی باختربجستان، سر راه مالرو عمومی نیگنان و در جلگه واقع و هوای آن معتدل است. 436 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و شغل مردم آن زراعت و مالداری است. راه مالرو و معدن گل سرخ دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان باغین بخش حومه ٔ شهرستان کرمان. در 60000گزی باخترکرمان و 12000گزی شمال شوسه ٔ کرمان به طهران سکنه ٔ آن 2 خانوار است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) ده کوچکی است از بخش راین شهرستان بم. در 4000گزی جنوب راین، کنار راه فرعی ساردوئیه به راین. سکنه ٔآن 2 خانوار است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان زیدآباد بخش مرکزی شهرستان سیرجان. در 17000گزی شمال سعیدآباد، سر راه فرعی زیدآباد به سعیدآباد.سکنه ٔ آن 10 تن. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان ارزوئیه بخش بافت شهرستان سیرجان. در 90000گزی جنوب باختری بافت سر راه مالرو ده سرد جنز واقع است. سکنه ٔ آن 12 تن. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان زنگی آباد بخش مرکزی شهرستان کرمان. در 48000گزی شمال کرمان و 6000گزی باختر راه فرعی کرمان به چترود. سکنه ٔ آن 30 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان جلگه ٔ زوزن بخش خواف شهرستان تربت حیدریه. در 66هزارگزی جنوب باختری رود و 2هزارگزی شمال زوزن. در جلگه واقع و هوای آن گرمسیری است. 1016 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات و پنبه و زیره و تریاک و شغل اهالی زراعت و گله داری و قالیچه بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان سبزواران بخش مرکزی شهرستان جیرفت. در 44000گزی جنوب سبزواران و 4000گزی جنوب راه فرعی سبزواران به گلاشکرد، جلگه، گرمسیر مالاریائی. سکنه ٔ آن 55 تن. آب آن از قنات، محصول آن غلات و خرما است. شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان ریگان، بخش فهرج شهرستان بم. در 22000گزی جنوب خاوری فهرج و 4000گزی راه فرعی ریگان به بم. جلگه ای و هوای آن گرمسیر مالاریائی است، سکنه ٔ آن 148 تن. آب آن از قنات. محصول آن غلات، لبنیات، شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان نوق باختری شهرستان رفسنجان. در 59000گزی شمال رفسنجان. کنار راه مالرو رفسنجان به بافق، در جلگه ٔ سردسیر واقع است. سکنه ٔ آن 200 تن. آب آن از قنات، محصول آن غلات، پسته، پنبه. شغل اهالی زراعت و گلیم بافی است. راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان ده بالا بخش خاش شهرستان زاهدان. در 26000گزی خاور خاش و 5000گزی جنوب راه فرعی گزو به خاش. جلگه ای وهوای آن گرمسیر و معتدل است. سکنه ٔ آن 215 تن. آب آن از قنات، محصول آن غلات، پنبه، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه فرعی دارد. ساکنین از طایفه ٔ شهنوازی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

قاسم آباد.[س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش بمپور شهرستان ایرانشهر. در 13000گزی باختر بمپور و 2000گزی باختر شوسه ٔ بمپور به چاه بهار. جلگه ای، و هوای آن گرمسیر و مالاریائی است. سکنه ٔ آن 280 تن. آب آن از رودخانه ٔ بمپور. محصول آن غلات، ذرت، شغل اهالی زراعت است. راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان حومه ٔ خاوری شهرستان رفسنجان. در 6000گزی خاور رفسنجان و 7000گزی شمال شوسه ٔ رفسنجان به کرمان. در جلگه واقع و سردسیر است. سکنه 945 تن، آب آن از قنات، محصول آن غلات، پسته، پنبه، لبنیات، شغل مردم آن زراعت و گله داری است. راه فرعی و دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان سه قلعه بخش حومه ٔ شهرستان فردوس. در 37هزارگزی جنوب خاوری فردوس و یکهزارگزی جنوب شوسه ٔ عمومی معدن به فردوس. در جلگه واقع و هوای آن گرمسیری است. 146 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات و پنبه و زیره و گاورس و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان گل فریز بخش خوسف شهرستان بیرجند. در 27هزارگزی جنوب خاوری خوسف. در جلگه واقع و هوای آن معتدل است. 226 تن سکنه دارد. آب آن از قنات ومحصول آن غلات و پنبه و تریاک و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان شیب کوه (زاهدان) بخش مرکزی شهرستان فسا. در 30هزارگزی جنوب خاور فسا و 5هزارگزی شوسه ٔ فسا به جهرم واقع است.45 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان کرون بخش نجف آباد شهرستان اصفهان. در 51000گزی باختر نجف آباد و 7000گزی راه نجف آباد به دامنه. جلگه و معتدل و سکنه ٔ آن 270 تن است. آب آن از قنات، محصول آن غلات، بادام، سیب زمینی، انگور و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان پارچه و کرباس بافی است. راه ماشین رو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) نام محلی است کنار راه رامسر به لنگرود میان شیخ زاهد و خشک رود. در 501700 متری طهران واقع است.

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) نام محلی کنار راه سلطان آباد و ملایر میان بهمنی و دهینجانه. در 342600 متری طهران واقع است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) یکی از دههای سدن رستاق در مازندران. (ترجمه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 168).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) (رودخانه ٔ...) یکی از رودخانه های شمال ایران که از خشکه رود تا آنجا در حدود یک فرسخ است. (ترجمه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 39 و 203).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) ده مخروبه ای است از بخش سمیرم بالا شهرستان شهرضا. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان شوراب بخش اردل شهرستان شهرکرد. در 6000گزی شمال باختر اردل و 21000گزی تا راه عمومی مالرو. کوهستانی با آب و هوای معتدل، سکنه ٔ آن 120 تن. زبان لری. آب آن از چشمه. محصول آن غلات، کتیرا، پشم، روغن و گزانگبین. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. قشلاق آنان در اطراف مسجد سلیمان است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).

قاسم آباد.[س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان هرات و مروست بخش شهربابک شهرستان یزد. در 97000گزی شمال باختر شهربابک و 1000گزی باختر راه مروست به یزد. جلگه، معتدل، مالاریائی، سکنه ٔ آن 544 تن. آب آن از قنات. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت، صنایع دستی آنان قالی بافی است، راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان میلانلو بخش شیروان شهرستان قوچان. در 83هزارگزی جنوب باختری فریمان سر راه مالرو عمومی امیران به دولت آباد. در جلگه واقع و هوای آن معتدل است. 387 تن سکنه دارد. آب آن از قنات ومحصول آن غلات و پنبه و توتون و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) دهی است از بخش حومه ٔ شهرستان یزد. در 6000گزی جنوب باختر یزد و 2000گزی باختر راه یزد به سریزد. جلگه معتدل، مالاریائی، سکنه ٔ آن 544 تن، آب آن از قنات، محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت، صنایع دستی و نساجی است. راه آن فرعی است. دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان ریوند بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور. در 9هزارگزی جنوب نیشابور و در جلگه واقع وهوای آن معتدل است. 202 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات و تریاک و شغل اهالی زراعت است. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان دربقاضی بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور. در 18هزارگزی جنوب نیشابور و در جلگه واقع و هوای آن معتدل است. 69 تن سکنه دارد. آب آن ازقنات و محصول آن غلات و تریاک و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان رقه ٔ بخش بشرویه ٔ شهرستان فردوس. در 16هزارگزی باختر بشرویه واقع و سرزمین آن کوهستانی و هوای آن گرمسیری است، 4 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان عشق آباد بخش فدیشه ٔ شهرستان نیشابور. در 15هزارگزی خاور فدیشه و در جلگه واقع و هوای آن معتدل است. 72 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات و تریاک و شغل اهالی زراعت و کرباس بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان مرکزی بخش طبس شهرستان فردوس. در 6هزارگزی جنوب طبس و 4هزارگزی خاور مالرو عمومی طبس به خداآفرین. در جلگه واقعو هوای آن گرمسیری است. 27 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصولات آن غلات و پنبه و شغل اهالی زراعت است.راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) دهی است از بخش پشت آب، شهرستان زابل. در 12000گزی خاور بنجار و 1000گزی راه مالرو ده دوست محمد به زابل. جلگه، گرم و معتدل و سکنه ٔ آن 1033 تن است. آب آن از رودخانه ٔ هیرمند، محصول آن غلات، لبنیات، شغل اهالی زراعت و گله داری وکرباس بافی است. برج قدیمی از زمان نادرشاه دارد. راه مالرو نیز دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان رامجرد بخش اردکان شهرستان شیراز. در 73هزارگزی جنوب خاور اردکان و کنار راه فرعی پل خان به کامفیروز.در جلگه واقع است. هوای آن معتدل و مالاریائی است. 86 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) قصبه و اسکله ای است در 255هزارگزی بابل در ایالت مازندران. (قاموس الاعلام ترکی).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) دهی است جزء دهستان فراهان پائین بخش فرمهین شهرستان اراک. در 18هزارگزی جنوب فرمهین و 3هزارگزی شهرستان اراک و در دامنه واقع و هوای آن سردسیری است. 125 تن سکنه دارد.آب آن از قنات و محصولات آن غلات و بن شن و انگور و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد و در فصل خشکی میتوان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان میانرود باختر بخش نور شهرستان آمل. در 13هزارگزی سفلی آمل در دشت واقع و هوای آن معتدل مرطوب مالاریائی. دارای 90 سکنه ٔ شیعه، مازندرانی و فارسی. آب آن از رودخانه ٔ میانرود، محصول آن غلات، شغل اهالی زراعت است، راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان سدن رستاق بخش مرکزی شهرستان. در 24هزارگزی باختر گرگان و دارای 90 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان علا بخش مرکزی شهرستان سمنان. در 4هزارگزی سمنان. دارای 45 تن سکنه است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان مهتاب صرصر بخش صیدآباد شهرستان دامغان. در 8هزارگزی شمال خاوری صیدآباد و هزارگزی شوسه ٔ. دارای 16 تن سکنه. آب قنات این ده لب شور و میگویند برای معالجه ٔ امراض جلدی مفید است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) دهی است جزو دهستان قره کهریز بخش سربند شهرستان اراک. در 42هزارگزی شمال خاوری آستانه واقع و موقعیت جغرافیائی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است. 853 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و زه آب رودخانه ٔ محلی و محصولات آن غله و بن شن و پنبه و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد و از عقیل آباد میتوان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) دهی است جزو دهستان انگوران بخش ماه نشان شهرستان زنجان. در 30هزارگزی جنوب ماه نشان و 9هزارگزی راه عمومی واقع و سرزمین آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است. 191 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) ده کوچکی است جزء دهستان طارم بخش سیردان شهرستان زنجان. در 15هزارگزی شمال خاوری سیردان و کنار رود قزل اوزن قرار گرفته و سرزمین آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است. 32 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و رود کلج ومحصول آن غلات و بن شن و زیتون و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان کاشان. در 24هزارگزی شمال باختری کاشان، کنار شوسه ٔ کاشان به قم. دامنه، هوای آن معتدل و دارای 120 تن سکنه است که شیعه و فارسی زبانند. آب آن از قنات و محصول آن غلات، پنبه، هندوانه، خربزه، شغل اهالی زراعت وقالی بافی است. راه مالرو دارد و از طریق نصرآباد اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) دهی است جزء دهستان شراءپائین بخش وفس شهرستان اراک. در 30هزارگزی جنوب باختری کمیجان و 9هزارگزی راه عمومی واقع و سرزمین آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است. 373 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و چاه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و قالی بافی است. راه مالرو دارد. نام قدیمی این ده گوی تپه بوده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) دهی است جزء دهستان دو دانگه ٔ بخش ضیأآباد شهرستان قزوین. در 12هزارگزی جنوب خاور ضیأآباد و 3هزارگزی راه شوسه واقع است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) دهی است جزء دهستان گله زن بخش خمین شهرستان محلات. در 15هزارگزی خاور خمین و8هزارگزی باختر راه شوسه ٔ خمین به دلیجان و در جلگه واقع و هوای آن معتدل است. 100 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصولات آن غلات، بنشن، چغندرقند و تنباکو و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد و از طریق امیریه ماشین میرود. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) دهی است جزء بخش شهریار شهرستان تهران. در 12هزارگزی جنوب خاور علیشاه و 6هزارگزی شمالی راه آهن تهران رباطکریم واقع است. در جلگه قرار دارد و هوای آن معتدل است. 619 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و در بهار از رود کرج تامین میشود. محصولات آن غلات، چغندر، قند، میوه جات و انگور است. شغل اهالی زراعت می باشد. در حدود 10 باب دکاکین مختلفه و بهداری دولتی دارد. راه مالرو، از طریق کامه ماشین میرود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان لواسان کوچک بخش افجه ٔ شهرستان تهران.29 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) ده کوچکی است از بخش شمیران شهرستان تهران.50 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) دهی است از بخش مینودشت شهرستان گرگان. در 8هزارگزی جنوب خاوری مینودشت واقع و سرزمین آن کوهستانی است. دارای 105 تن سکنه و شغل عمده ٔ اهالی تهیه ذغال است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان جوشقان بخش میمه ٔ شهرستان کاشان. در30هزارگزی شمال خاوری میمه، موقع جغرافیائی آن کوهستانی سردسیر است. 200 تن سکنه دارد. آب آن از قنات، محصول آن غلات و خربزه و مختصر میوه، شغل اهالی زراعت و کرباس بافی است. راه مالرو دارد و از طریق کلوخ اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان بخش قیر و کارزین شهرستان فیروزآباد در 11هزارگزی خاور قیر و کنار راه مالرو عمومی قیر به مبارک آباد. در جلگه واقع است. هوای آن گرم و مالاریایی است. 102 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ٔ قره آغاج و محصول آن غلات و خرما و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان بربرود بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. در 22هزارگزی جنوب خاوری الیگودرز. در کنار راه مالرو قشلاق لجان به دهله و در جلگه واقع و هوای آن معتدل است.652 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات، لبنیات، تریاک، و پنبه و چغندر و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان قالی و جاجیم بافی است. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان بیضاء بخش اردکان شهرستان شیراز. در 64هزارگزی جنوب فسا در اردکان و 4هزارگزی راه فرعی بیضاء به زرقان. در جلگه واقع است. هوای آن معتدل و مالاریائی است. 160 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات و چغندر و ماش و تریاک و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان شش ده قره بلاغ بخش مرکزی شهرستان فسا. در 49هزارگزی خاور فسا و دوهزارگزی راه فرعی فسا به داراکوبه و در جلگه واقع است. هوائی معتدل و 270 تن سکنه دارد. آب آن از چاه و محصول آن غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان قالی و گلیم بافی است. دبستان و راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) به کُرِه که نام دیگرآن است رجوع شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان حسنوند بخش سلسله ٔ شهرستان خرم آباد. در 5هزارگزی خاور الشتر و 5هزارگزی خاور شوسه ٔ الشتر به خرم آباد واقع است. و50 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد. در 22هزارگزی شمال باختر نورآباد و 6هزارگزی خاور شوسه ٔ خرم آباد به کرمان، در تپه ماهور واقع و هوای آن سردسیری مالاریائی است. 60 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، تریاک، لبنیات، پشم و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان سیلاخور بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. در 19هزارگزی باختر الیگودرز و 11هزارگزی خاور شوسه ٔ ازنا به دورود و در جلگه واقع و هوای آن معتدل است. 474 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و چاه و محصول آن غلات، تریاک، پنبه، چغندر و انگور و شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان چرداول بخش شیروان چرداول شهرستان ایلام. در 19000گزی جنوب خاور چرداول، کنار راه شوسه ٔ مالرو شیروان. موقع جغرافیائی آن کوهستانی و گرمسیر است. آب آن از رودخانه ٔ چرداول، سکنه ٔ آن 50 تن و زبان آنان کردی است. محصول آن غلات، تریاک و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان قهاب رستاق بخش صیدآباد شهرستان دامغان. در 14هزارگزی جنوب صیدآباد و 4هزارگزی ایستگاه مروان و در جلگه واقع است. هوای آن معتدل، دارای 500 تن سکنه. آب آن از قنات لب شور محصول آن غلات و حبوبات و پسته و پنبه و شغل اهالی زراعت وگله داری و کرباس بافی است. از طریق ایستگاه سرخده اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان کلاترزان بخش رزاب شهرستان سنندج. در 32000گزی شمال باختر زراب و 8000 گزی شوسه ٔ مریوان به سنندج. موقع جغرافیائی آن کوهستانی و سردسیر است. سکنه ٔ آن 55 تن. آب آن از چشمه. محصول آن غلات، لبنیات، توتون. شغل اهالی زراعت، گله داری و ذغال فروشی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان کمازان بخش حومه ٔ شهرستان ملایر. در 39000گزی جنوب خاوری شهر ملایر. کنار راه اتومبیل رو ملایر به اراک. سرزمین آن کوهستانی و هوای آن معتدل و مالاریائی است. سکنه ٔ آن 58 تن. آب آن از قنات. محصول آن غلات، دیم، شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان قالی بافی است. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان کنگاور بخش کنگاور شهرستان کرمانشاهان. در 24000گزی باختر کنگاور و 6000گزی شمال باختری قزوینه. کوهستانی، سردسیر، سکنه ٔ آن 94 تن و زبان ایشان فارسی کردی است. آب آن از چشمه کوچک. محصول آن غلات دیمی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان قلقل رود شهرستان تویسرکان. در 22000گزی جنوب باختری شهر تویسرکان و 7000گزی جنوب راه شوسه ٔ تویسرکان به کرمانشاه کنار رودخانه ٔ تویسرکان و جلگه واقع است و هوای آن سردسیری مالاریائی است. سکنه ٔ آن 150 تن. آب آن از رودخانه قلقل رود. محصول آن غلات، تریاک، صیفی، انگور، لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالی بافی است. راه مالرو دارد و از فرسفج اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان جلگه افشار دوم بخش اسدآباد، شهرستان همدان. در 12000گزی خاوری قصبه اسدآبادو 10000گزی خاور شوسه ٔ اسدآباد به همدان. کوهستانی و سردسیر است. سکنه 247 تن ترکی و فارسی زبانند. آب آن از چشمه ها، محصول آن غلات، انگور و لبنیات و صیفی است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالی بافی است. راه مالرو دارد. سرچشمه ٔ رودخانه ٔ خنداب بالای آبادی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) دهی است ازدهستان اسفندآباد بخش قروه ٔ شهرستان سنندج. در 11000گزی خاور قروه و 4500گزی شمال شوسه ٔ همدان به قروه.جلگه ای و سردسیر است. سکنه ٔ آن 260 تن و کردزبانند.آب آن از چشمه و محصول آن غلات و لبنیات و میوه جات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و قالیچه و جاجیم بافی است. راه مالرو دارد و تابستان از طریق شکوه آباد اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).

قاسم آباد. [س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان چهار بلوک بخش سیمینه رود شهرستان همدان. در 3000گزی شمال همدان و 1000 گزی خاور شوسه ٔ همدان به تهران. جلگه ای و سردسیر است. سکنه ٔ آن 891 تن و فارسی زبانند. آب آن از قنات و چشمه. محصول آن غلات و حبوبات و توتون و انگور و لبنیات و صیفی است. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).

فرهنگ فارسی هوشیار

آیرین نام جایگاه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری