معنی قادر انداز در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
فرهنگ معین
(~. اَ) (ص فا.) تیرانداز و کمانداری ک ه تیر او خطا نکند.
فرهنگ فارسی هوشیار
چیر تیر کمانگری که تیر بر آماج دوزد (صفت) تیر انداز و کمانداری که تیر او خطا نکند.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.