معنی فیروزه چشم در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
فیروزه چشم. [زَ / زِ چ َ / چ ِ] (ص مرکب) کبودچشم. (آنندراج). پیروزه چشم. (فرهنگ فارسی معین):
همه سرخ رویند و فیروزه چشم
ز شیران نترسند هنگام خشم.
نظامی.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.