معنی فیافی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

فیافی. [ف َ فی] (ع اِ) ج ِ فیفاء. (منتهی الارب). بیابانها. (غیاث): همه شب در ستره ٔ خوافی ظلمت قطع فیافی آن مسافت میکرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی). || مکانهای مستوی و هموار. (فرهنگ فارسی معین).

فرهنگ معین

(فَ فِ) [ع.] (اِ.) جِ فیفاء.

فرهنگ عمید

فیفا

فرهنگ فارسی آزاد

فَیافِی، بیابان های پهناور، صحراها، مکان های مستوی و بدون ارتفاعات ارضی (مفرد: فیفاء)،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر