معنی فوقس در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

فوقس. [ق ُ] (معرب، اِ) (معرب از یونانی فوکس) از گروه جلبکهای خرمایی رنگ دریازی است و تخته سنگهای دریایی را در اعماق کم میپوشاند. از این جلبک - بمنظور استفاده از رنگ آن، و ساختن کودهای شیمیایی و استخراج ید - هرساله چندهزار تن استخراج می کنند. تکثیر فوقس ها همیشه بوسیله ٔ تخم است. این جلبک هتروگام است یعنی اعضای تولیدمثلی نر و ماده ٔ آن از هم مجزاست، بدین معنی که آنتروزوئیدها یا سلولهای جنسی نر در داخل فرورفتگیهایی بنام پستو یا کنسپتاکل در انتهای برخی شاخه ها پدید می آیند و در داخل برخی کنسپتاکلهای دیگر تخمه یا سلولهای جنسی و ماده به وجود می آیند که پس از خروج از پستوها در آب دریا سلولهای نر و ماده تلاقی می کنند و تخم را به وجود می آورند. فوکوس. (فرهنگ فارسی معین).

فرهنگ فارسی هوشیار

یونانی تازی گشته جلرنگ از جلبک های دریایی (اسم) گونه ای جلبک از گروه جلبکهای خرمایی رنگ که دریا زی است و تخته سنگهای دریایی رادر اعماق کم می پوشاند. از این جلبک به منظور استفاده از استخراج رنگ آنها و ساختن کودهای شیمیایی و استخراج ید هر ساله چند هزار تن استخراج می کنند. تکثیر فوقسها همیشه به وسیله تخم است. این جلبک هتروگام است یعنی اعضای تولید مثلی نر و ماده آن از هم مجزایند بدین معنی که آنتروزوئیدها یا سلول های جنسی نر در داخل فرو رفتگیهایی به نام پستویاکنسپتاکل در انتهای برخی شاخه ها پدید می آیند و در داخل برخی کنسپتاکل های دیگر تخمه یا سلولهای جنسی ماده به وجود می آیند که پس از خروج پستو ها در آب دریا سلولهای جنسی نر و ماده تلافی می کنند و تخم را به وجود می آورند فوکوس.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر