معنی فوح، فرحان، فؤوح در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ فارسی آزاد

فَوح، فَوَحان، فُؤُوح، (فاحَ، یَفُوح) منتشر شدن بوی خوش، وزیدن نسیم خوشبو، جریان خون از زخم،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر