معنی فنخر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

فنخر. [ف ُ خ ُ] (ع ص) بزرگ جثه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به فُناخر شود.

فنخر. [ف ِ خ ِ] (ع ص) سخت و درشت که در سُرون زدن باقی باشد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد).

فرهنگ فارسی هوشیار

فیسو باد دماغی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر