معنی فلسطین در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

فلسطین. [ف ِ ل َ / ل ِ] (اِخ) از اجناد شام است، و نسبت بدان فلسطی و فلسطینی است. (اقرب الموارد). ناحیتی است به شام با کشت وبرز و میوه ها و خواسته ها و مردم بسیار. و رمله قصبه ٔ فلسطین است و شهر غزه و بیت اللحم وشهر مسجد ابراهیم و شهرک نابلس و ارنجا [ظ: اریحا] و شهر بیت المقدس از فلسطین باشد. (از حدود العالم). صفحه ای است که همیشه مسکون بوده، مردمان مختلف از نژادهای گوناگون از کنعانیان گرفته تا اقوام معاصر ما در اینجا بنوبت سکنی گزیده اند و بسا که روی تپه ای چندین شهر یکی بعد از دیگری بنا شده و اکنون در یک جا آثار تمدنهای مختلف از زیر خاک بیرون می آید. هر شهر که خراب می شده بر ارتفاع تپه ای می افزوده و شهر جدید را بر شهر خراب شده میساختند. گویند که عده ٔ چنین طبقات گاهی از ده و بیست تجاوز میکند، بنابراین عالم آثار عتیقه باید بسیار رنج برد تا آثار و علایم هر دوره یا عهدی را از دوره و عهد دیگر تمیز دهد و آن را به جا و طبقه ٔ خود نسبت دهد. (ایران باستان پیرنیا ص 58). محل هایی که در تورات ذکر میشود غالباً در فلسطین یا در شام است. (ایران باستان پیرنیا ص 57). ناحیتی است از شام، و بیت المقدس قصبه ٔ این ناحیه است. شهرهای مشهورش عبارتند از: عسقلان، رمله، غزه، ارسوف، قیساریه، نابلس، اریحا، عمان، مافا و بیت جبرین که اول اجناد شام است. ابتدایش از ناحیه ٔ غرب رفح و انتهایش لجون از ناحیه ٔ غَور است. (معجم البلدان):
آماج تو از بُست بود تا که به پنجاب
پرتاب تو از بلخ بود تا به فلسطین.
فرخی.
رجوع به فلسطون شود.

فلسطین. [ف ِ ل َ / ل ِ] (اِخ) قریه ای است در عراق. (معجم البلدان) (منتهی الارب).

حل جدول

سرزمین انتفاضه

فرهنگ فارسی آزاد

فلسطین، (Palestine) (ارض مقدس) سرزمینی است تاریخی بین مدیترانه و رود اردن و صحرای سینا و شام که به شرح مندرج در توراه و تواریخ مسکن بنی اسرائیل گردید و بعد مکرر در جنگ ها تقسیم شد و به تصرف آشوری ها، بابلی ها، ایرانی ها، یونانی ها، رومی ها، بیزانسی ها، عرب ها، عثمانی ها، و انگلسیها در آمدند تا در 1948 در قسمتی از ان دولت اسراییل ایجاد شد

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر