معنی فعل و انفعال در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
فعل و انفعال. [ف ِ ل ُ اِ ف ِ] (ترکیب عطفی، اِ مرکب) فعل، کار و کردار چنانکه حرکت نجار در بریدن چوب. و انفعال اثر پذیرفتن چنانکه بریده شدن چوب از بریدن نجار. (غیاث). عمل و عکس العمل. کنش و واکنش. || (اصطلاح شیمی) تأثیر متقابل دو جسم مرکب یا دو عنصر را بر یکدیگر فعل و انفعال گویند. || در تداول عوام، تغییر و تبدیل نامشروع و غیرقانونی. || حیف و میل.
فرهنگ واژههای فارسی سره
برهمکنش
فرهنگ فارسی هوشیار
کار و کردار
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.