معنی فعلی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

فعلی. [ف ِ] (ص نسبی) منسوب به فعل. (فرهنگ فارسی معین). || کنونی. (یادداشت مؤلف). || مقابل انفعالی. (یادداشت مؤلف). || بالفعل. مقابل بالقوه. (یادداشت مؤلف).

فرهنگ معین

(ص نسب.) منسوب به فعل، (ق.) کنونی، مربوط به حال. [خوانش: (فِ عْ) [ع.]]

فرهنگ عمید

کنونی،
(ادبی) در دستور زبان، دارای فعل،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

کنونی

کلمات بیگانه به فارسی

کنونی

مترادف و متضاد زبان فارسی

جاری، حالیه، کنونی،
(متضاد) بعدی، قبلی

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ پویه ای، کنونی ‎ (صفت) منسوب به فعل مربوط به فعل، کنونی: کارهای فعلی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر