معنی فصیح الدین در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

فصیح الدین. [ف َ حُد دی] (اِخ) نظامی هروی، متولد هرات و متوفی بسال 919 هَ. ق. (دانشوران خراسان ص 265). او راست: تعلیقه بر شرح قاضی زاده بر اشکال التأسیس که در 879 هَ. ق. برای امیر علیشیر نوشته است. (یادداشتی از مؤلف). از احفاد مولانا نظم الدین است که ایشان را نظامیان میگویند و در خراسان نسب از نسب ایشان شریف تر نیست و در بیست سالگی تکمیل علوم کرد و حالا (زمان امیر علیشیر) قریب سی سال شد که به افاده مشغول است. از علوم ظاهر هیچ علمی نباشد که او درس نگوید و در هر علمی که گوید حواشی مفید و مصنفات دارد که علما از او بهره مندند و با این همه بذل نیز دارد که منافی این علوم است و به اخلاق حمیده و اوصاف پسندیده متصف است. (از مجالس النفائس امیر علیشیر نوایی صص 106-107 از ترجمه ٔ فارسی چ حکمت). سرآمد فضلای استرآباد بود و در فن شطرنج مهارت تمام ظاهر مینمود و در نظم قصاید و معمیات نهایت بلاغت بجا می آورد و اکثر اوقات شریف را به خدمت امیر نظام الدین علیشیر صرف میکرد و بعد از فوت آن جناب به ملازمت آستان معدلت آشیان خاقان منصور پرداخت و داروغه ٔکتابخانه ٔ همایون شد. (از رجال حبیب السیر ص 199).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر