معنی فروهیده در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
فروهیده. [ف َ دَ / دِ] (ص) خردمند و عاقل ودانا. (برهان). پسندیده. (فرهنگ اسدی):
هرکه فرهنگ از او فروهیده ست
تیزمغزی از او نکوهیده ست.
عنصری (از حاشیه ٔ برهان چ معین).
فروهیده. [ف ِ دَ / دِ] (ص) ظاهر و آشکار. || با شکوه و شأن و شوکت. (برهان).
(فَ رُ دِ) (ص مر.) خردمند، پسندیده.
عاقل، خردمند، دانا،
پسندیده، شایسته: هرکه فرهنگ از او فروهیدهست / تیزمغزی از او نکوهیدهست (عنصری: ۳۶۴)،
دارای فروشکوه،
دانا و پسندیده