معنی فروریخته در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

فروریخته. [ف ُ ت َ / ت ِ] (ن مف مرکب) هرچه بر زمین ریخته شده باشد از آب و خون و جز آن. || هدررفته و از میان رفته. رجوع به فروریختن شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر