معنی فرت فرت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

فرت فرت. [ف ِ ف ِ] (ق مرکب) جَلد و شتاب. (آنندراج). به شتاب و شتابان و به زودی. (ناظم الاطباء).

فرهنگ معین

(فِ تْ فِ) (ق.) = فرت و فرت: تندتند، به شتاب.

فرهنگ عمید

تندتند، به‌شتاب،

گویش مازندرانی

از اصوات – حرف اضافی – نق نق

فرهنگ فارسی هوشیار

بجلدی بشتاب: چو فرت فرت زحمدانم آب شهوت جست لبم چنین شد و چشمم چنان زحیرانی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر