معنی فراخ سخنی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
فراخ سخنی. [ف َ س ُ خ َ] (حامص مرکب) پرگویی: بنده حد ادب نگاه میدارد در این فراخ سخنی اما چاره نیست. (تاریخ بیهقی). رجوع به فراخ سخن شود.
فرهنگ عمید
پرگویی، بیهودهگویی،
فرهنگ فارسی هوشیار
پرگویی و بیهوده گویی.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.