معنی فراخ دهان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

فراخ دهان. [ف َ دَ] (ص مرکب) فراخ دهن. رجوع به فراخ دهن شود.

فرهنگ عمید

آن‌که دهان گشاد دارد،
[مجاز] پرگو، بیهوده‌گو،

فرهنگ فارسی هوشیار

آنکه دارای دهنی گشاد باشد، پرگوی و بیهوده گو پوچ گو هرزه چانه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر