معنی فترت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

فترت. [ف َ رَ] (ع اِ) فتره. رجوع به فتره شود.

فرهنگ معین

(اِمص.) سستی، ضعف، زمان بین دو نوبت تب، مدت زمان بین ظهور دو پیامبر یا بر تخت نشستن دو پادشاه. [خوانش: (فَ رَ) [ع. فتره]]

فرهنگ عمید

سستی، کندی، بازماندگی، ضعف،
(اسم) [قدیمی] زمانی که حکومت یا دولتی از میان رفته و هنوز دولت دیگری به‌ جای آن برقرار نشده،
(اسم) مدت و فاصلۀ میان دو واقعه، به‌ویژه مدت تعطیل مجلس شورا،

حل جدول

سستی

مدت زمان بین ظهور دو پیامبر

مترادف و متضاد زبان فارسی

ایستایی، توقف، سکون، کندی، وقفه، سستی، ضعف

فرهنگ فارسی هوشیار

سستی، کندی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر