معنی فتح ا در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

فتح ا. [ف َ حُل ْ لاه] (اِخ) از شعرای قرن نهم هجری و معاصر میر علیشیر نوایی است. نوایی آرد: مولانا فتح اﷲ جوانی است که طبعش در معما خوبست. (از مجالس النفائس چ حکمت ص 252).

فتح ا. [ف َ حُل ْ لاه] (اِخ) ابن محمودبن محمد العمری الانصاری البیلونی. از ادبای حلب بود. در سال 977 هَ. ق. متولد شد و در سال 1070 درگذشت. از او یک دیوان بر تفسیر بیضاوی و رساله ٔ دیگری بنام مجامیع به جا مانده است. (از اعلام زرکلی ص 765).

فتح ا. [ف َ حُل ْ لاه] (اِخ) ابن النحاس. شاعری روان طبع و مشهور از مردم حلب بود. از زادگاه خود به سیر و سفر پرداخت و از دمشق و قاهره و حجاز دیدن کردو سپس در مدینه مستقر گردید و جامه ٔ فقر پوشید و درویش شد. در مدینه به سال 1052 هَ. ق. / 1642 م. درگذشت. او را دیوان شعری است. (از اعلام زرکلی ص 766).

فتح ا. [ف َ حُل ْ لاه] (اِخ) ابن شیخ مظفرالدین علی، معروف به شیخ فتح اﷲ. از شعرای قرن نهم و اوایل قرن دهم هجری. وی از مادر، فرزند مولانا جلال الدین دوانی است. در جوانی کسب فضایل و کمالات حکمی و شعری نموده و طبع شعرش بغایت نیکو بود. در ایام طاعون در بورسه به سال 920 هَ. ق. درگذشته است. مولانا ماتمی شیخ فتح را در خواب دید و از او احوال آخرت پرسید. او در جواب این بیت گلشن راز را گفت:
چو ممکن گرد امکان برفشاند
بجز واجب دگر چیزی نماند.
(از مجالس النفائس نوایی ص 389).

فتح ا. [ف َ حُل ْ لاه] (اِخ) شیبانی، فتح اﷲ خان، فرزند محمد کاظم، مکنی به ابوالنصر. در سال 1241 هَ. ق. / 1825 م. متولد شد و بخ سال 1308 هَ. ق. / 1890 م. درگذشت. وی از شاعران توانای دوره ٔ بازگشت است. خاندانش در کارهای لشکری و دیوانی عهد قاجاری تصرف و دخالت داشتند. و او خود در جوانی در خدمت محمدشاه درآمد و به ستایش او و پسرش ناصرالدین شاه و فرزندان پادشاه اخیر پرداخت. وی در نظم و نثر هر دو دست داشت واز آثار خود مجموعه هایی بنام دُرج درر، گنج گهر، زبده الاَّثار، فتح و ظفر، مسعودنامه، تنگ شکر، شرف الملوک، کامرانیه، یوسفیه، خطاب فرخ، مقالات سه گانه، فواکه السحر، جواهر مخزون، لاَّلی مکنون، و نصایح منظومه ترتیب داد. مهارتش بیشتر در نظم قصاید به روش شاعران قدیم خاصه شاعران قرن پنجم هجری است. برگزیده ای از آثار منظومش در سال 1308 هَ. ق. / 1890 م. در استانبول با مقدمه ای از اسماعیل نصیری قراجه داغی در شرح حال شاعر و آثار او به طبع رسیده. «درج درر» نیز جداگانه چاپ شده است. (از گنج سخن تألیف صفا ج 3 ص 240).

فتح ا.[ف َ حُل ْ لاه] (اِخ) شیرازی، حکیم. در حکمت و معرفت صاحب پایگاه، معاصر و مجالس اکبرشاه و دوست فیضی دکنی بود و در هندوستان درگذشت. این رباعی از اوست:
می از خم معرفت چشیدن مشکل
وز هستی خویشتن بریدن مشکل
تحقیق نکات اهل عرفان آسان
اما به حقیقتش رسیدن مشکل.
(از ریاض العارفین رضاقلی هدایت ص 227).

فتح ا. [ف َ حُل ْ لاه] (اِخ) کاتب. امیر علیشیر نوایی نویسد: از جمله ٔ کاتبان بی نظیر مسلم است و جمیع خطوط را از غبار و ثلث و غیرهما به یک قلم مینویسد در غایت خوبی و زیبایی، و کسی بسیار خوش صحبت است و بسیار اشعار استادان یاد دارد. سلطان صاحب قران او را از تبریز به اسطنبول آورده است.وی کاتب معتبر شاه اسماعیل صوفی بوده و اکنون [در زمان میر علیشیر] کاتب سلطان روم است ولیکن چون فضایل اعتباری ندارد او نیز اعتباری ندارد و معیشت بسهولت نمیگذراند. شعر نیکو میگوید و این شعر از اوست:
چه شد ای بیوفا کز ما نکردی یاد بگذشتی
چراغ عیش ما کشتی، روان چون باد بگذشتی.
(از مجالس النفائس چ حکمت ص 393).

فتح ا. [ف َ حُل ْ لاه] (اِخ) کاشی. صاحب تفسیر منهج الصادقین وشرح نهج البلاغه، از شاگردان علی بن حسن زواره ای فقیه و مفسر عهد صفوی است. (از سبک شناسی بهار ج 3 ص 303).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر