معنی فامیل در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

فامیل. (از فرانسوی، اِ) خانواده. (فرهنگ فرانسه به فارسی نفیسی). || بستگان و نزدیکان و خویشاوندان. خاندان. (یادداشت بخط مؤلف).
ترکیب ها:
- بی فامیل. بی فک و فامیل. فامیلدار.

فرهنگ معین

[فر.] (اِ.) خانواده، خویشاوند.

فرهنگ عمید

خانواده، دودمان،
خویشاوند،
[عامیانه] نام خانوادگی،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

خانواده، بستگان، خویشاوندان، دودمان

مترادف و متضاد زبان فارسی

آل، اهل‌بیت، خانواده، خویش، دودمان، طایفه، قوم

فرهنگ فارسی هوشیار

خانواده، بستگان و نزدیکان و خویشاوندان

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر