معنی فاستدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

فاستدن. [س ِ ت َ دَ] (مص مرکب) بازستدن. بازگرفتن. رجوع به بازستدن و بازگرفتن شود.

فرهنگ معین

(س تُ دَ) (مص م.) نک فاستاندن.

فرهنگ عمید

بازستدن، بازستاندن،

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) باز ستاندن باز گرفتن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر