معنی غیة در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

غیه. [غ َی ْی َ] (ع اِ) تأنیث غَی ّ. رجوع به همین کلمه شود.
- وَلَدُ غَیَّه یا غیَّه، پسر زنا. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). ناپاکزاد. حرامزاده. ولدالزنا.

غیه. [غی ی َ] (ع اِ) رجوع به غَیَّه شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر