غوی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(غَ) [ع.] (ص.) گمراه، بیراه.
(~.) [ع.] (ص.) لاغر، نحیف، ناتوان.
فرهنگ عمید
کسی که دربند هواوهوس خود باشد، گمراه، بیراه،
حل جدول
راه هلاکت را در پیش گرفتن نومیدی از رحمت خدا؛ گمراه شدن و گمراه کردن؛ کاری جاهلانه که از اعتقاد نادرست و فاسد سرچشمه گرفته و جهل و نادانی که ناشی از غفلت باشد؛ از مقصد بازماندن و به مقصد نرسیدن.
فرهنگ فارسی هوشیار
بیراه، گمراه
فرهنگ فارسی آزاد
غَوی، گمراهی- ضلالت،
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.