معنی غلغل کنان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
غلغل کنان. [غ ُ غ ُ ک ُ] (نف مرکب، ق مرکب) شور و غوغاکنان. در حال آواز برآوردن و فریاد کردن. هیاهوکنان:
همیگفت غلغل کنان از فرح
فمن دق باب الکریم انفتح.
سعدی (بوستان).
فرهنگ فارسی هوشیار
در حال آواز بر آوردن شور و غوغا کنان.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.