معنی غلاف کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
غلاف کردن. [غ ُ / غ ِ / غ َ ک َ دَ] (مص مرکب) یا در غلاف کردن. در غلاف گذاشتن. اغلاف. رجوع به غلاف و اغلاف شود:
یک نفس آن تیغ برآر از غلاف
چند غلافش کنی ای برخلاف.
نظامی.
زین سبب من تیغ کردم در غلاف
تا که کژخوانی نخواند برخلاف.
مولوی (مثنوی).
|| در تداول عامه، دست از کاری بازداشتن. ترک کاری گفتن.منصرف شدن: فلانی غلاف کرد.
در غلاف گذاشتن، در درگیری و جدال از حریف ترسیدن و کوتاه آمدن. [خوانش: (~. کَ دَ) [ع - فا.] (مص م.)]
در نیام کردن، کوتاه آمدن، دست برداشتن (مصدر) درغلاف گذاشتن در نیام کردن، دست از کاری باز داشتن منصرف شدن، ترک دعوی و خصومت کردن کوتاه آمدن در مشاجره.