معنی غرچی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

غرچی. [غ َ رَ] (ص) زن بیشرم بسیارفریاد. بُهصُله. کولی. لوری. لولی. غربال بند. فیج. چینگانه. قره چی.

فرهنگ معین

کولی، کنایه از: زن بی شرم و پرهیاهو. [خوانش: (غَ رَ) (ص.)]

مترادف و متضاد زبان فارسی

قرشمال، کولی، لوری، لولی

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) کولی قره چی قرشمال، زن بی شرم بسیار فریاد.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر