معنی غروف در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

غروف. [غ َ] (ع ص) چاه که دست به آبش رسد. (منتهی الارب) (آنندراج). آن چاه که از آن به دست آب توان خوردن. (مهذب الاسماء). البئر التی یغترف ماؤها بالید. (اقرب الموارد). || غرب غروف، دلو بزرگ یا دلو بسیارآب بردار. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). || (اِ) کوزه ای که شکل ظرف اتروسک را دارد، و آن را غَرّاف نیز آورده اند. (دزی ج 2 ص 207).

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ چاه پر آب، دول کلان دول آب بردار

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر