معنی غدد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
غدد. [غ ُدَدْ] (ع اِ) ج ِ غُدّه. (منتهی الارب):
دروجود بزم ما اغیار شد همچون غدد
گر ازاله میکنی لابد مضرت میرسد.
(لسان العجم بنقل از ابوالمعالی).
رجوع به غده شود.
غدد. [غ َدَدْ] (ع اِ) مرگامرگی شتران. (منتهی الارب). طاعون الابل. ج، غداد. (اقرب الموارد). رجوع به غداد شود.
(غُ دَ) [ع.] (اِ.) جِ غده.
غده
جمع غده