معنی غایبانه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

غایبانه. [ی ِ ن َ / ن ِ] (ص نسبی، ق مرکب) غائبانه. در حال غیاب. در زمان غیاب.
- ارادت غایبانه، ارادت به کسی قبل از آشنایی: خدمت شما نرسیده ام اما غایبانه ارادت دارم.
|| مال کسی که مرگ و زندگی آن شخص معلوم نباشد و او را وارث نبود و چون خداوند مال بازآید عوض مال به او دهند. (قسم چهارم از طیارات ازرساله ٔ خراج خواجه نصیر چ دانشگاه تهران ضمن مجموعه ٔ رسائل ص 32).

فرهنگ عمید


۱.غیرحضوری،
(قید) به‌طور غیرحضوری

فرهنگ فارسی هوشیار

اونیک در نبودگی ونانه ‎ در غیاب کسی کاری را انجام دادن، مال کسی که مرگ و زندگی آن شخص معلوم نباشد و او را وارث نبود و چون خداوند مال آید عوض مال به او دهند، غایب باز.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر