معنی غالب خوزستانی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

غالب خوزستانی. [ل ِ ب ِ زِ] (اِخ) مؤلف مجمع الفصحاء آرد: و هو عبداﷲ منجی الثانی بن ابی حفص منجی الماضی بن عبداﷲ یقظان الایذجی الخوزی، از فضلای متقدمین بوده است.صاحب تصانیف من جمله طراز الذهب، و با شیخ محیی الدین العربی معاصر و معاشر، و این چند رباعی از اوست:
بی تو نفسی قرار و آرامم نیست
بی نام تو ذات و صفت و نامم نیست
بی چاشنی تو در جهان کامم نیست
بی روی تو صبح و موی تو شامم نیست.
ما مذهب چشم شوخ و شنگش داریم
کیش سر زلف مشک رنگش داریم
ماییم و دلی و نیم جانی ز غمش
و آن نیز برای صلح و جنگش داریم.
در پیش من از سر جفاهای نهان
باریک کنی همه تن خود چو میان
در شادی و عیش در کنار دگران
زان سان باشی که می نگنجی به جهان.
صاحب مجمع الفصحا در کتاب ریاض العارفین نام او را ذیل عنوان غالب خوزی آورده و در ذکر اسم کتاب او (طرازالذهب) افزوده است: «و آن مشتمل است بر فضایل و مناقب ائمه ٔ اثنا عشر علیهم السلام و در حقیقت ایشان براهین قاطعه در آن کتاب ثبت کرده ». (ریاض العارفین چ 1 تهران ص 223).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر