معنی عیث در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
عیث. [ع َ] (ع مص) تباه کردن. زیان و تباهی رسانیدن گرگ در رمه. (از منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). فاسد کردن، چنانکه گویند: عاث الذئب فی الغنم، یعنی گرگ گوسفندان را تباه و فاسد کرد. || شتاب کردن در انفاق مال، و یا تبذیر و تباه کردن آن. (از اقرب الموارد). عُیوث. عَیَثان. رجوع به عیثان شود.
تباهی، زیان. [خوانش: (عَ یا عِ) [ع.] (اِمص.)]
فاسد کردن، تباه کردن،
زیانکاری،
زیانکاری، تباه کردن