معنی عک-وة در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

عک-وه. [ع َک ْ وَ / ع ُ] (ع اِ) «نونه » و چاهک زنخدان. (از اقرب الموارد) (از تاج العروس). چاه زنخ. چال چانه. || میانه و راست از هر چیزی. (منتهی الارب). وسط. (اقرب الموارد). || بن زبان. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || بن دنب ستور. (منتهی الارب). اصل و بن دم دابه، آنجا که خالی از موی باشد. (از اقرب الموارد). || پی است که شکافته دو تاه بافند، مانند دم فوطه و نیفه ٔ درشت. (منتهی الارب). عصب و پی است که شکافته شود وبافته شود چون مخراق و تازیانه. (از اقرب الموارد). || درشت از هر چیزی. (منتهی الارب). غلیظ از هر چیزی. (از اقرب الموارد). || معظم هرچیزی. ج، عِکاء. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)، و عُکّی ̍. (منتهی الارب). و عُکاً. (اقرب الموارد).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر