معنی عوارف در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
عوارف. [ع َ رِ] (ع ص، اِ) ج ِ عارفه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به عارفه شود. || شناسندگان. || صابران. || احسان و نیکویی کنندگان. || خوشبوها. || مجازاً بمعنی بخششها. (آنندراج) (غیاث اللغات) (از ناظم الاطباء): آثار و ایادی و عوارف و مکارم آل سامان بر هیچکس از صنایع و بندگان ظاهر تو نیست که بر پسر سیمجور. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 38). دل خویشان را به انواع اصطناع و عوارف و ارسال هدایا و تحف صید کرد. (جهانگشای جوینی). ایادی و عوارف او در دستها و سواعد هر یک چون سوار گشت. (جهانگشای جوینی).
(عَ رِ) [ع.] (اِ.) جِ عارفه، نیکویی ها.
عارفه
جمع عارفه، شناسندگان، صابران، احسان و نیکویی کنندگان، خوشبوها، بخششها
عَوارِف، عطیّه ها- هدیه ها (مفرد: عارِفَه مراجعه گردد)،