معنی عهد ذهنی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

عهد ذهنی.[ع َ دِ ذِ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) سابقه ٔ ذهنی. معرفت ذهنی. شناخت ذهنی. || این اصطلاح در دستور زبان عربی به «ال » داده شده است در صورتی که مصحوب آن، ذهنی باشد نه ذکری، مانند: اًذ هما فی الغار، که اشاره به آن غاری است که رسول (ص) و ابوبکر بدان پناه بردند. (از مغنی اللبیب). و رجوع به ال شود. || گاهی در نظم و نثر فارسی اسم اشاره ٔ «آن » بکار میرود ولی مرجع آن مذکور نیست، اما بقرینه شنونده و خواننده مفهوم آن را درمی یابد. در این مورد «آن » بجای الف و لام عهد ذهنی و ذکری عربی آید، و در اصطلاح دستور زبان فارسی آن را «عهد ذهنی » نامیده اند، چون این بیت از فردوسی:
بیامد نشست از بر تختگاه
بسر برنهاد آن کیانی کلاه.
(از فرهنگ فارسی معین).
و رجوع به عهد (مص) شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر